2016/07/10

بر مرکب جریان صوت

Posted in :: نویسندگان و کتابها ::, استیو دویت, جریان صوت در 10:36 ب.ظ. توسط ::: ابدیت در اوست :::

.

 

.”استیو دِویت”

 

:: تجربه خروج از بدن

زمانی که یک جوینده ی معنوی بودم و طریق نور و صوت را یافتم، شیفته ی ایده ی خروج از بدن شدم. به نظرم بسیار هیجان انگیز بود که بتوانم خودم را به مکان های دیگری روی زمین منعکس کنم، از سیارات و ستاره های دیگر دیدن کنم و به طبقات بالاتر هستی اوج بگیرم. بسیار مشتاق تجربه ی آن بودم.

به سرعت غرق در آزمایش تکنیک های مختلفی که در کتاب ها و دیسکورس ها آمده بود شدم. اما متوجه شدم پیش از اینکه قادر شوم با سفر معنوی به جایی برسم می بایست چیزهایی را می آموختم. اول از همه باید درباره ی روح یاد می گرفتم.

فراتر از دانش کتابی باید واقعاً درک می کردم که روح، خود حقیقی من است – نه ذهن من، یا بدن من یا شخصیت انسانی من. باید این حقیقت را درک می کردم که من روح هستم، یک بخش مجزای هوشیاری که ذاتی الهی دارد. باید درک می کردم که به عنوان روح، من نه مردم و نه زن، که جاودانه ام، که چیزی قادر نیست به من آسیب برساند، و اینکه من ورای مرزهای فضا، زمان و دوگانگی، وجود دارم.

درک اینها برای من لازم بود چون سفری که من برایش تلاش می کردم متفاوت از انعکاس اثیری است. انعکاس اثیری جابجایی در بدن اثیری در طبقه ی اثیری است. در انعکاس اثیری، فرد به واسطه ی بند نقره ای به بدنش متصل است.

در مقابل، برون فکنی روح، توانایی گسترش آگاهی به ماورای محدودیت های بدن فیزیکی و همینطور بدن های اثیری، علی و ذهنی است توسط جریان صوت.

به مرور که تجربیاتی در سفر معنوی بدست آوردم متوجه شدم برون فکنی روح اصلاً سفر کردن نیست چون روح، که با ذات الهی یکی است، همه جا هست، در همه ی مکان ها و زمان ها. روح از این حضور همه جایی خود آگاه نیست چون با خود انسانی اش همانندسازی کرده است. برای برون فکنی روح می بایست در وضعیت حقیقی وجودم مستقر می شدم و آگاهی ام را در مکان دیگری که به عنوان روح قبلاً آنجا بودم، بیدار می کردم.

چیز دیگری که برای سفر معنوی باید می آموختم، انضباط، بردباری و خلوص نیت بود. در مورد خلوص نیت، آموزه ها درباره ی عدم سوءاستفاده از برون فکنی روح جهت امور خودخواهانه مثل فضولی در کار مردم یا آگاهی از قیمت سهام فردا، کاملاً شفاف و قاطع بودند.

هفته ها و ماه های بسیاری گذشت و من تکنیک ها را امتحان می کردم بدون اینکه اتفاق زیادی بیفتد. چیزی که من را به ادامه کار وامی داشت، نورهایی که می دیدم و صداهایی که می شنیدم بود. سرانجام توانستم بر ترسم غلبه کنم و از طریق چیزی که شبیه تونلی در بالای سرم بود، بدنم را ترک کنم.

بعد از سالها تمرین تکنیک ها و تلاش جهت ارتقای آگاهی ام از طریق مراقبه، عاقبت به آرزویم که دیدار از سیارات منظومه شمسی بود رسیدم. زمان زیادی گذشته بود و من واقعاً فراموش کرده بودم که این خواسته ی اولیه ی من بود.

یک نکته ی جالب که در مورد برون فکنی روح متوجه شدم این است که گاهی طی سفر احساس میکنم نقطه ای کوچک از هوشیاری هستم مثل لنز دوربین، و آنچه در جریان هست را نظاره میکنم، در مواقع دیگر احساس بودن در بدن را دارم. به نظر من احساس بودن در یک بدن، نمادی جهت کمک به ذهن من است تا این تجربه را به طریقی که برایم قابل درک باشد، پردازش کند.

این بدن نام های مختلفی دارد، بدن روحی، بدن نورانی، آتماساروپ یا نوری ساروپ. هنگام سفر در جهان های پایین، این بدن ممکن است بسیار شبیه بدن فیزیکی مان باشد، فقط بسیار پرنور و بسیار زیباتر. در مورد خودم اغلب به نظر می رسد در لباسی سفید هستم. در جهان های بالاتر، بدن روحی بیشتر شبیه ردایی چرخان از نور است.

یکی از مشکلاتی که در سفر به جهان های بالاتر داشتم، درگیری با ظرافت ادراک و دریافت ها بود. ما در جهان های بالاتر، هیچ احساسی مشابه آنچه در جهان های پایین بکار می گیریم را نداریم. همه چیز به طور بی واسطه درک می شود.

.

:: جریان صوت

از زمانی که به یاد می آورم این صدا را در سرم می شنیدم. شبیه صدای تیزی که سیم های الکتریکی ولتاژ بالا تولید می کنند یا صدایی که تلویزیون های قدیمی موقع خاموش شدن دارند. می دانستم که این صدا ناشی از جریان خون در گوش میانی نیست چون با نبض یا سایر عملکردهای بدنم تغییری نمی کرد. هر زمان توجه ام را روی آن متمرکز می کردم می توانستم آن را بلند و واضح بشنوم. بقدری طبیعی بود که به عنوان یک کودک فکر می کردم همه آن را می شنوند.

زمانی که طریق نور و صوت را شروع کردم، آموختم که این صدا بخشی از جریان صوت، نیرو یا روح الهی زندگی است. این نیرو نشأت گرفته از خالق است که تمامی حیات موجود در کائنات را برپا نگه می دارد و به شکل نور دیده و در قالب صوت شنیده می شود.

چیزی که برای من تازگی داشت این بود که اصوات بسیار دیگری نیز وجود دارند. به این خاطر که انرژی روحانی در فرکانس های متفاوتی در طبقات مختلف هستی در ارتعاش است. پال توئیچل این اصوات را در کتابش به نام "دفترچه ی معنوی" توصیف می کند.

تجربه ی من از دیگر اصوات در مدت کوتاهی بعد از پیوستنم به این طریق رخ داد. در حال مراقبه در اتاقم بودم که صدای ممتد غرش رعد را شنیدم، انگار یک هواپیمای جت بر فراز خانه ام در چرخش بود. چند دقیقه طول کشید. زیاد نگران نشدم چون از کتاب توئیچل می دانستم که این صدا مربوط به آگاهی طبقه ی فیزیکی است.

چند وقت بعد از آن، نیمه خواب دراز کشیده بودم، ناگهان یک بی حسی و لرزه تمام بدنم را فراگرفت. سپس صدایی در سرم بالا گرفت و بلند و بلندتر شد تا آنکه غرید، زوزه کشید، سوت کشید و طبل زد، انگار در یک تندباد دریایی بودم. هر بار بلندتر می شد تا آنجا که فکر کردم دیگر نمی توانم تحمل کنم، از شدتش کاسته شد اما یکی دو دقیقه بعد دوباره با اوج دیگری فوران کرد.

چند ماه بعد از تجربه ی این طوفان، دوباره در حال تمرین معنوی بودم که صدای تعداد زیادی ناقوس کلیسا را شنیدم. این اصوات ترکیبی به سمت جایی که نشسته بودم حرکت کردند و این باعث شد بدنم با ارتعاش مشابهی به نوسان درآید. مدت کمی بعد یک نور سفید درخشان بالای سرم ظاهر شد، به سرعت پایین آمد و کاملاً مرا در برگرفت.

صدای ناقوس یا صدای فیش امواج اقیانوس نشاندهنده ی سطوح درون طبقه ی اثیری هستند. اگرچه حقیقتاً هیچ تصویری از طبقه ی اثیری ندیدم، می دانستم این صوت، آگاهی من را به آن طبقه تغییر داده است. ممکن است بپرسید اگر جایی که بودم را ندیدم پس منظور از آن چیست؟ من باور دارم که شنیدن صوت به تنهایی هم بر رشد آگاهی معنوی ام تأثیر دارد. بعلاوه، هر صدای ویژه ای که می شنوم به من می گوید که از نظر هوشیاری معنوی کجا هستم و در چه طبقه ای. اغلب بعد از یک یا تعداد بیشتر تجربه ی قوی صوت، برون فکنی روح فوق العاده ای روی طبقه ی مربوط به آن صوت دارم.

در یک زمان دیگر شنیدم یک ارکستر بزرگ آهنگی را می نوازند که شبیه یک سمفونی Anton ruckner یا Gustav Mahler بود. این نوع موسیقی فکر میکنم مربوط به مناطق بالاتر طبقه ی اثیری باشد. حدود 15 دقیقه به آن گوش سپردم، تا زمانی که تمرکزم پایین آمد و صدا قطع شد. آرزو داشتم می توانستم برگردم و بیشتر به آن گوش کنم، اما هرگز نتوانستم.

در بین اصوات دیگر جهان های پایین که توسط پال توئیچل ذکر شده، "وزوز زنبورها" است. این صدا مربوط به طبقه ی اتری است. یک بار این صوت را به صورت صدای هواپیماهای اسباب بازی که مدام بالای سرم شیرجه می رفتند شنیدم؛ در تمرین دیگری احساس کردم مگسی در سرم چرخ می زند. هر بار اذیت می شدم و قبل از اینکه متوجه شوم صدای فیزیکی نیستند می خواستم آنها را بگیرم.

اصوات دیگر جهان های پایین تر، صدای زنگوله های کوچک (طبقه ی علّی) و شرشر آب (طبقه ی ذهنی) هستند. در جهان های بالاتر، اصوات، ظریف تر و بسیار ملایم تر هستند تا اندازه ای که ذهن آنها را با تصور واقعی نبودن به راحتی نادیده می گیرد.

صوت طبقه ی روح عموماً به صورت نت تک فلوت شنیده می شود، صدای نی انبان نیز مربوط به این طبقه است. (لازم به توضیح نیست که اصواتی که فلوت و نی انبان زمینی ما تولید می کنند، تقلید ضعیفی از اصوات اصلی است که با حرکت روح الهی در طبقات به وجود می آیند). اصوات طبقات بالاتر شامل صدای باد، همهمه، هزار ویولن، بادهای چوبی و هیو می شود.

نخستین بار صدای باد را شنیدم. مثل این بود که از دور صدای تندبادی قطبی با وزش بادهایی شدید که بر فراز قله های پوشیده از برف به سرعت در حرکت بودند را می شنیدم. سپس صدای همهمه ی شدید و ضربان دار آمد. بعد آن، صدایی که به صورت هزار ویولن توصیف شده است ظاهر شد. نوای زهی عمیق و موزون که تقریباً شبیه هزاران چلویی بود که پشت سلسله آبشاری در حال نواختن باشند. بسیار قدرتمند و تعالی بخش بود و در عین حال بسیار لطیف.

همانطور که به رفتن ادامه می دادیم، صوت به صدای بادهای چوبی تغییر یافت. یک موسیقی کاملاً بی ساختار، تقریباً گوشخراش، مثل صدای کوک کردن یک ارکستر. در آخر، صوت هیوووو مداوم شنیده می شد، انگار یک گروه کُر میلیونی آن را می خواندند. این صوت آنامی لوک، بالاترین جهان معنوی است.

ادامه دارد…

.

>> قسمت بعد : آموزش هایی در سیاره زهره

.

4 دیدگاه »

  1. SQR said,

    **شعره ولی جالبه. 🙂
    __________________________________________
    اوست :

    شعر هم واقعیته فقط برای کی و کجا، فرق میکنه..
    هیچ چیزی تا زمانی که در جایی «واقعیت» نباشه، نمی تونه به تصور کسی دربیاد..
    به تدریج مرز بین «تخیل» و «واقعیت» ناپیدا میشه..

  2. hossein said,

    سلام برکت باشد خیلی عالی ….میتونم مطالبتون رو برای گروهی از اکیست های کشورمون بفرستم؟؟؟
    __________________________________________
    اوست :

    سلام.. مشکلی نیست فقط لطفاً با ذکر منبع باشه.

  3. ناشناس said,

    برکت باشد

  4. موسي said,

    مطلب خوب و عاليه اي بود
    ممنون كه باز فعال شديد
    نور و بركت


بیان دیدگاه